سفارش تبلیغ
صبا ویژن

با پونه و اقاقی ونسترن غریبه ایم

با سروهای بلند سترون غریبه ایم

اینجا کویر را نشانی از بهار نیست

با هرچه سبزه و یاسمن غریبه ایم

آفتاب در پشت چشمانمان خانه کرده است

از سایه ها گریزان و با هر چمن غریبه ایم

شب سر به زانوی ستاره می نهیم و بس

با دود تمدن  و برج و آهن غریبه ایم

خاک را توتیای چشم خویش می کنیم در کویر

با سرمه و بزک وآرایش خفن غریبه ایم

اینجا غروب رنگ شفق دارد و ما هنوز

با هم یکی می شویم و با من غریبه ایم

عشق را در نگاه همسایه می توان شنید

با سمعک و لنزهای هر تومن غریبه ایم

صبر و صفا زبانزد است در سفره مان هر زمان 

با نان خشک ساخته ایم و با لبن غریبه ایم

در صبح زود به نسیم سلام می دهیم به مهر

با سستی و تنبلی کجا هرگز و حتما غریبه ایم

با پسته و قنات و کبوتر چاهی آشنا

با هرچه غم و غصه باشد و محن غریبه ایم

تنها حضور تمدن در این دهات تیلر است

با بنز و واحد و پیک و ترن غریبه ایم

 






تاریخ : چهارشنبه 92/8/29 | 10:0 صبح | نویسنده : پویه همدم | نظرات ()
       

.: Weblog Themes By BlackSkin :.